به گزارش مشرق، «صادق فرامرزی» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت:
۱- نسبت میان «خشت خام» و «آینه» نسبتی مشهور و ادبی در جامعه ایرانی است، نسبتی که برگرفته از بیت «آنچه در آینه جوان بیند/ پیر در خشت خام آن بیند» و در باب «عیان» شدن امور باطنی از ظاهری غیرملموس است.
شاید از سوی دیگر این تمثیل بتواند نظری کوتاه بر رفتارشناسی دولتها در دوره دوم انتخاب شدنشان نیز باشد، تمثیلی که هرچند ناقص اما به شکلی کارا میتواند روایتگر تقسیمبندی ناصواب «خشت خام» دولتها در دوره اولشان و «آینه» عیان رفتاریشان در دوره دوم به قدرت رسیدنشان باشد.
بیراه نیست اگر بگوییم سنت حاکم بر سیستم انتخابات چنین چیزی را برای دولتها مرسوم کرده است که در دوره اول خود بیشتر در خشت خام بمانند و نمایشی از آنچه دیگران دوست دارند اجرا کنند و در دوره دوم کمکم از روی سن تئاتر به پشت صحنه روند و بعد از لحظاتی خود واقعیشان را در معرض نگاه بینندگان بگذارند؛ ناگزیریم بگوییم غالبا خود واقعی آنها به اندازه نمایشی که بازی کردهاند مورد تشویق بینندگان واقع نمیشود و خیلیها ممکن است حتی معترضانه خواستار پس گرفتن پولی بشوند که به بهای بلیت این نمایش دادهاند.
۲- اگر به ۴ سال اول دولت جناب روحانی نگاهی اجمالی بیندازیم شاید بشود عناصر کلیدیای را که دولت سعی در معرفی خود با آنها داشته است در چند مصداق اصلی خلاصه کنیم.
دولت تدبیر و امید در عرصه معیشت عملکرد موفقی نداشته است، برای گفتن این مساله نیاز نیست که از منتقدان دولت سابق بود، بلکه حامیان آن هم به این مساله هرچند با صدایی خفیف اعتراف میکنند اما آنچه ما به ازای این نقصان ارائه میکنند مهار شیب تند تورم کشور است، مهاری که هرچند ملموس بود اما به اندازهای بیشتر برای اقتصاددانان مشکوک بود! در ادامه به علت شک موجود در این خشت خام اشاره خواهیم کرد.
دولت تدبیر و امید دولتی امنیتی بود، اذعان کردن به این مساله هم نیازمند قرارگیری در صف منتقدان نیست، چرا که با یک جستوجوی ساده در پیشینه مردان دولت میشود به این مساله گواهی داد اما آنچه مابهازای این گزاره به افکارعمومی القا میشد وجود آزادی بیان ذیل حکمرانی این مسؤولان امنیتی بود و طبیعتا در این باب مصداق ملموسی که ارائه میشد نقدهای آزادانه منتقدان سیاستهای هستهای به روند و نتیجه مذاکرات بود، هرچند دهها شکایت از رسانهها و روزنامهنگارانشان و فشارهای متعدد به رسانه ملی برای تریبون ندادن به منتقدان مثال نقضی از این امر بود اما خواه ناخواه دولت یازدهم چنین ادعایی را مطرح و روی آن نیز پافشاری میکند.
دولت تدبیر و امید نتوانست مذاکرات هستهای را به نتیجهای که وعده داده بود برساند، این را نه فقط منتقدان یا حتی حامیان دولت که خود دولتمردان و مسؤولان دولت نیز به زبان میآورند اما آنچه مابهازای این ناکامی ارائه میشد «هراس» از ایران بدون برجامی بود که در آن خطر جنگ، حتمی و کشور در آستانه نابودی بود.
توصیف چنین مرگی برای راضی کردن مردم به تب حاصل از برجام فارغ از کذب، غیراخلاقی و حتی ضدمنافع ملی بودنش مهمترین روش تبلیغاتی دولتمردان برای اثبات کارآمدی خود بوده است. این زنجیره مصادیق را شاید بشود به همین شکل ادامه داد و برایش پایانی متصور نبود اما آنچه گفته شد صرفا مشتی به عنوان نمونه از خروار دولت سابق بود. دولتی که میشود ۴ سال اول آن را خشت خامی تصور کرد که سعی در نشان دادن خود به عنوان دولتی ضدتورم، دولتی در راستای آزادی بیان و دولتی مانع جنگ و فروپاشی داشت.
۳- در روزهایی که گذشت زمزمهها، خبرها و تحلیلها حکایت از عیان شدن زودهنگام قافله تدبیر و امید داشت، عیان شدن آینهای که برای منتقدان قابل پیشبینی و برای حامیان دولت کمی بهتآور بود. معرفی کابینهای که اصلا مورد انتظار حامیان دولت نبود و ایجاد شکاف میان آنچه در ذهن میپنداشتند و آنچه با چشم میدیدند مانع از آن شد که به برخی سخنها کمتر پرداخته شود. فیالمثل اکبر ترکان مشهور به «ابوالمشاغل» دولت که عادت به رکگویی دارد سخنی گفت که به رنگ باختن قافیه افسانهای دولت در مهار تورم کمک کرد.
در حالی که منتقدان خشت خام دولت، مهار تورم را نه حاصل ثبات که میوه رکود مرگبار حاصل بر اقتصاد میپنداشتند و بابت آنکه دولت تعمدا کشور را در چنین رکودی نگه داشته تا با مهار ظاهری تورم برای خود کارنامهای قابل دفاع تهیه کند به ملامت دولتمردان رو آورده بودند، ترکان در سخنی صریح گفت: «اکنون شرایط کشور به گونهای است که شاید برای ایجاد رونق اقتصادی دولت از مهار تورم کوتاه بیاید و با آزاد گذاشتن آن شرایط را برای رونق در اقتصاد کشور مهیا کند».
اعتراف غیرمستقیم ترکان به کاذب بودن ثبات قیمتها شاید به اندازه تعبیر او از محدود بودن تخصص ایرانیها به طبخ «آبگوشت بزباش» در رسانهها انعکاس پیدا نکرد اما گویای رو شدن بخشی از چهره حقیقی بازیگران دولتی تئاتر تدبیر و امید بود. ارائه برنامه محمدجواد ظریف برای دولت دوازدهم و وجود بندی مبنی بر «نظام دادن به تصمیمسازی و تصمیمگیری در حوزه سیاست خارجی و ایجاد سازوکار قانونی پیشگیری از مداخله و اظهارنظر مقامات غیرمسؤول در مسائل سیاست خارجی» نیز گویای عیان شدن بخش دیگری از آینه مطلوب دولت بود، دولتی که فخرفروشیاش از گسترش آزادی بیان محدود به چند نقد کارشناسی توسط منتقدان سیاست خارجهاش بود، راه کارآمدی را این بار در «شکستن قلمها» و «بستن دهانها» جستوجو میکند تا بتواند تناقض دولت امنیتیای را که مدعی آزادی بیان است بهبود ببخشد.
در این میان شاید آنچه بیش از همه تفکیک آینه از خشت خام دولت را تسهیل کند سخنان محتاطانه دولتمردان در باب نقضهای آشکار ولی به تعبیر خودشان «نهچندان فاحش» برجام است. دولتمردان از یکسو ناچار به اندک موضعگیریای در این باب شدهاند و از سوی دیگر بیم شکلگیری چنین مطالبهای از سمت جامعه را دارند اما آنچه در این بین محل بحث است تفاوت میان برجام نقض شده واقعی و تصویر خیالیای است که از برجام نمایش داده شده بود.
قطعا سوال از اینکه آیا پاسخگویی به نقض برجام مقدمات جنگی را که ادعای رفع آن توسط برجام شده بود فراهم میکند یا خیر، احتمالا میتواند رسواکنندهترین سوال بیجوابی باشد که فرق میان آنچه صورت میگرفت و آنچه توصیف میشد را عیان کند.
۴- سخنان، اعترافات و اقدامات این روزهای دولت گواهی است بر وجود تضاد میان تصویر ارائه شده از عملکرد دولت توسط تریبونهایش و آنچه واقعا رخ داده بود. دولت با سرعتی عجیب میخواهد از قالب نقشی که ۴ سال تحمل بازی کردنش را داشته بیرون بیاید و آینه واقعی خود را مشهود کند. اگر در خشت خام دولت چنین تصور میشد قرار بر ساخت عمارتی باثبات اقتصادی، آزادی بیان برای نقد و رفع تهدیدهای مرگبار است، آنچه امروز در این آینه مشهود است همگی بر غیر از این گواهی میدهد.
عدم تغییر در سیاستهایی که ماحصلی جز رکود اقتصادی، انفعال بینالمللی و وادادگی فرهنگی نداشته است نمیتواند معجزهای جز تداوم وضع نامطلوب موجود بکند، وضعی که حتی تداوم آن با باقی ماندن غالب وزرای سابق بیم را شریک اردوگاه حامیان دولت کرده است؛ اردوگاهی که شوکه بودن این روزهایش بابت دیدن چند جلوه از آینهای است که منتقدان سالهاست آن را خشت خام اما بزک شده تدبیر و امید دیدهاند.